ماه تابانم عزیزم واسه دردت آشنام
با توام باید بدونی صادقم نه بی وفام
شبی که حالت بده و سینه چاکت رو دیدم
مگه تو نگفته بودی پیشِ تو اصلا نیام
دیونه شدی شکستی بالم
تو شادی و من دارم می نالم
بیچاره من و تنها گذشتی
مشغول نکن فکر و خیالم
می دونم اسیری و جایِ فراری نداری
می دونم دیونه و قول و قراری نداری
دردِ تو دردِ منِ میگم و فریاد می زنم
می دونم گرفته ای خود اختیاری نداری
با ترس و فریب و آه و مستی
راههای رسیدنم تو بستی
من موندم و آرزویِ دیدار
پل های صداقتم شکستی
یادتِ روزای اول با دلم جور شدی
وقتی آسمونت ابری ماهِ پر نور شدی
چی شده یه دفعه رفتی به سفرهای غریب
واسه من خیلی عجیبه یه شبه دور شدی
حرفای دلت بی من نباشی
رو زخم تنم نمک نپاشی
می ترسم از اون روزِ جدایی
تو غربت و محنتت رها شی
جاسم ثعلبی (حسّانی) 31/04/1399
:: برچسبها:
روزِ جدایی ,
:: بازدید از این مطلب : 1628
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2