الا یا ایّها الانسان صن نفسک و حررّها
من الاهات و الالام و الافکار بـــررّها
پیامِ روشنی آمد در آن قرآنِ شیرینــــــم
صفا ده قلب و جانت را شبانگاهان و سیّرها
درونِ ذاتِ خود بنگر که حاشا طاقِ دل محجوب
کلامِ بی مثالی را ببند از بیخ و مـــــــــررّها
گل و بستان و آدم ها صدف در ساحلی رویید
همه مشتاقِ دلبندی و این آوازه کــــــررّها
ندیدی اشکِ طاول زا که بر چهره نمی بارید
تو را مستانه می نازد به دل جامی و کسّرها
به عشقِ بیشه ی خلوت تو دیوانِ شقایقـــها
کمر بشکسته از فرمان سحر گاهان و سهّرها
مبادا شاعرِ دیوان تو مدح و شیون و سنتور
به درگاه خدا بنشین واین نفست فَوقّرهــا
یقولون الکلام انعاب فعل متروک من قوله
من القاوین محسوبین یا قلبی تدبّرهــــــا
جاسم ثعلبی (حسّانی) 07/11/1391
:: برچسبها:
الا یا ایّها الانسان ,
:: بازدید از این مطلب : 1678
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1