اذانِ صبح
دلم بیداره از دیشب ، به یادِ تو سحر خــــــیزم
تو بی مهری و من دریا ، نمک رو زخم نمی ریزم
***
دلم طبلِ اذانِ صبح ، همه خوابند و من بیــــدار
چشام سقفُ تَرَک کردن ، دوتامون خسته و بیمار
***
کجایی ای سفر کرده ، نگفتی همرهــــــــی دارم
کدوم شهری تو رو خونده ، تو کویش دلدهی دارم
***
بیا بی تو دلم تنگِ ، طبیبِ زخمِ من مـــــــرده
دلت سنگِ من و دریاب ، کمک کن قلبِ افسرده
***
دلم از زهر نمی ترسه ، یه فرصت داده آیینــــم
و گرنه جامِ پاکی هست ، و جرمش با تو می بینم
***
می مونم در پناهِ درد ، دلم در جایی زندونــــه
رو شاخه های بدبختی ، دلم چه چه نمی خونه
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 13/03/1392
:: برچسبها:
اذانِ صبح ,
:: بازدید از این مطلب : 1729
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0