مدونة الشاعرجاسم ثعلبی (الحسّانی) فی اللغه العربیه و الفارسیه

.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

 

 
 
نرو نرو ، دلم ُ پر  خون نکن  نرو
نرو نرو ، قلبم داغون نکن نــــرو
بیا که اینجا همش بهشــــــــــــته
ببین چه زیباست سرنوشــــــــته
***
درون دل چو آشیونه کـــردی
محیط دل که عاشقونه کــردی
گل واژه ی مهر تو در تماشـــا
دیار یار و شاعرونه کـــــردی
 
***
نرو نرو ، در تارِ شب کشیـده نرو
دلِ من و در آه و تب بریــده نرو
بدون تو درمونده و پریشون
جانا  نرو جون به لبم رسیده
***
درون دل چرا بهونه کــــردی
بی کسی رو چرا نشونه کردی
ای خرم آبادیِ دل بدستــــان
ثعلبی رو چرا دیوونه کـردی
***
مگه نمی دونی براش چه زیــــبا
مگه نمی دونی عشقش چو دریا
چرا گم گشته ای در ساحل غـم
نرو با هر کسی ای گل شــــیدا
 
جاسم ثعلبی ( حسّانی ) 16/03/1391


:: برچسب‌ها: گلِ خرم آبادی ,
:: بازدید از این مطلب : 1739
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.


مرا در دل هزاران گِله دارم

چنان سنگین گشته کوله بارم

به سختی بارِ غم بر من اثر کرد

کمر خم تر شده ناله سوارم

کنون با آه و ناله زد به فریاد

دل آزرده شدم از ژاله ، یارم

مرا در هر کویری تشنه گرداند

که جامِ عاشقی بشکسته بارم

کشیدم بارِ سنگین و فریبش

به دوشِ خود بریدم بسته کارم

صدی شکوه به رخ دل زد به عرفان

زِ منطق ، فلسفه در مه نگارم

مرا در دامِ حسرت ها کشیده

نگفته یاوری دیرینه دارم

چه خواباندی دلم دور از محبت

پر و بالم شکستی گونه سارم

نبستی بابِ غفلت زندگی را

چرا پوشیده ای شانه به زارم

عذابی سخت دیدم در کنارت

به تنهایی سپر در لانه مارم

کجایی وعده ها رفته به باد است

زِ باغِ گفته ات دانه بکارم

همش خسته ، همش درد و همش غم

به زیبایی نهاده یادگارم

بیا با صد زبان گویم که جانا

چه بد دریافتم خانه کنارم




:: برچسب‌ها: گِله ,
:: بازدید از این مطلب : 1966
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 17 خرداد 1391
.

 

 
ای گل کرجی ، بی درد و سمجی
توی شهری زیبا ، شیدا و سر کجی
خیلی شادمونی ، با اینکه مهربونی
در این شهر تماشا ، افتاده سرزبونی
عشقت چه مزه داره ، شادی برام میاره
در آسمون یک رنگ ، تابان شده دوباره
تو عشق نازنینی ، فرشته ی زمینی
ساده دل و قشنگی ، تو نو گل و امینی
خیلی برام عزیزی ، از غصه می گریزی
ماه و ستاره ای تو ، در حس من چه تیزی
من تو رو می پرستم ، مهرت کنون به دستم
درد ندارم از تو ، عشق به کس نبستم
 
جاسم ثعلبی 08/03/1391


:: برچسب‌ها: ای گل کرجی ,
:: بازدید از این مطلب : 1889
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 14 خرداد 1391
.

 

 
ای گل اصفهانی ، خوشگل و خوش بیانی
دلِ من و ربودی ، معشوق خوش زبانی
من تو رو می پرستم ، عهد نهایی بستم
دوست دارم بدانی ، عاشقم دل به دستم
چو سایه دنبالتم ، کمانِ غربالتم
نشکن می میرد این دل ، سر پرِ هر بالتم
تو شهرِ جان خریده ، نصف جهان کشیده
با گل های فراوان ، در جنگل آرمیده
عاشقِ لهجه هاتم ، فدای اون صداتم
تو بند ناز چشات ، اسیرِ اون نگاتم
تو سروی با جمالی ، تو نو گلِ نهالی
تو غنچه ی سفیدی ، خوش طعمی چو بلالی
امین نژاد کنارت ، چو زیبا تو بهارت
پوشیده رنگِ ابرا ، صفا کرده دیارت
خوشم به آشنایی ، تو خلقت خدایی
مُهرِ محبت آموخت ، این دل به با وفایی
 
جاسم ثعلبی (حسّانی)  11/03/1391
 
 
 


:: برچسب‌ها: گل اصفهانی ,
:: بازدید از این مطلب : 2078
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 14 خرداد 1391
.

 

 
می دونم در یه جایی ، اسیر دل شدی تو
با خنده های نازت ، عزیز دل تویی تو
چون کبک تازه راهی ، پا می زدی به دردم
نگفتی آهی داره ، تو این هوای سردم
تو سختی می پسندی ، با این همه دلیری
نمی دونی توو قلبم ، با اشک و غم اسیری
یه دسته گل چه زیبا ، در دست بی نوایی
موندی اسیر غم ها ، در کشتی جدایی
من می دونم صبوری ، خیلی دلت شکسته
تنگ غروب خورشید ، توو خاطرت نشسته
تو ای گل مشهدی ، دنیای تو همینه
توو سبزه زار شهرت ، عاشقی در کمینه
گلدسته های اینجا ، مناره های زیبا
شهر شده غرق نور ، چه عاشقانه پیدا
ای گل مشهدی ، در مرقد همایی
عاشق شهر پاکت ، جدا از بی وفایی
 
جاسم ثعلبی 08/03/1391


:: برچسب‌ها: گل مشهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1806
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 14 خرداد 1391
.

 

 
تو گلی قشنگی ، میون کوه و دریا
ریخته به روی شونه ، اون زلفکای زیبا
من تو رو می پرستم ، تو نو گل خیالم
به پای تو نشستم ، بپرس یه بار تو حالم
منکه خودم می دونم ، دلت یه جایی گیره
می ری به هر بهونه ، یه جا دلت اسیره
آخه دلم شکسته ، حرفم اثر نکرده
عشق از سرم پریده ، فکر سفر نکرده
چرا شدی پریشون ، تو عشق ، مثل ماهی
کی می گه عاشقی تو ، رفیق نیمه راهی
ای نو گل سواد کوه ، یه خبر از ما بگو
به قاسمی رسیدیم ، درد دلت رو نگو
بهروز جونم کجایی ، آکادمی نیایی
ما رو گذاشتی تنها ، حقّا که بی وفایی
 
جاسم ثعلبی ( حسّانی ) 08/03/1391


:: برچسب‌ها: گل سواد کوه ,
:: بازدید از این مطلب : 1979
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 14 خرداد 1391
.

 

 
ای نو گلِ گرگانی ، در تب نوحه خوانی
کبوتری و کبکی ، دنبالِ مژدگانی
 
چشمت تو غم کشیده ، آهی به دل خریده
من عابرم تو شهرت، نشستی توو قصیده
 
در جایِ سبزه زاری ، خوشگلِ نو بهاری
می دونم دل پریشون ، تو موندی در کناری
 
هر چی نگاهت کردم ، تو دل پناهت بردم
خوابیدی چو زمستون ، دیونه، شاهت کردم؟
 
با این صدای زیبا ، درگیر شدم همه جا
یه بار به خاطر تو ، شنا رفتم تو دریا
 
دل تنها توو امیدم ، خوشی بی توو ندیدم
هر جا تو رو ببینم ، چه ناله ها کشیدم
 
با درد و دل بریده ، در ذهن من کشیده
کلام خوش بیانت ، قبری برام خریده
 
بی تو که من می میرم ، در شهر تو اسیرم
می دونی با تو هستم ، ای نو گلِ کویرم
 
حرفی به دل نمونده ، در این ترانه خونده
با اون نسیم زیبا ، آه تو دلت کشونده
 
خیلی برام عزیزی ، ای از من در گریزی
پرنده ی مسافر ، اشک از چشات نریزی
 
جاسم ثعلبی (حسّانی ) 12/03/1391


:: برچسب‌ها: گل گرگانی ,
:: بازدید از این مطلب : 1871
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 14 خرداد 1391
.

ای گل ایرونی ، فرشته می مونی

در کشوری زیبا ، چون غنچه خندونی

در هر کجا یادت ، دلها به فریادت

چه خوش زبونی تو ، در شهر و آبادت

پروانه ای در جون ، دلم نکن پر خون

فدات شود روحم ، مرا نکن داغون

دست رو سرت بردم ، حرف دلت خوندم

نجیب و دلبندی ، دیوونه ات موندم

خواندم به این فریاد ، غم تو دلم آزاد

دیوار دل لرزید ، تا کی شوم دلشاد

منم تو رو می خوام ، ای نو گل زیبام

دودله را بردار ، سبزه شده در جام

صبرم فرا خونده ، شدم یه درمونده

در یاد تو هستم ، با قلبی جا مونده

نرو به این زودی ، با قلب پر دودی

دردت من و کشته ، تو قاتلم بودی

جاسم ثعلبی (حسّانی )  08/03/1391




:: برچسب‌ها: ای گل ایرونی ,
:: بازدید از این مطلب : 1781
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : پنج شنبه 11 خرداد 1391
.


ای گل بوشهری ، عاشق و پر مهری

تو آسمون تنها ، ساکت و توو فکری

من و نگیر نشونه ، در دل نشه بهونه

دورم ولی چه نزدیک ، راهم به سوی خونه

می دونی کس ندارم ، مهمون درد و زارم

مسافرم به هر جا ، بر ابر و غم سوارم

شیخم ببین چه زیبام ، همدرد و یار دریام

عمری سفیدی کرده ، موی تنم زِ آوام

مهدی به غم سروده ، جون به لبم رسونده

عشقش به من جفا داد ، به غیر او کی مونده

من و توی خیابون ، ول کرده توی میدون

نگفته یاوری بود ، دعوت شده به ایون

برو تو بی وفایی ، تو خوندی از جدایی
من و تو شهر غربت ، نشوندی در بلایی

از شهرت گل نمی خوام ، می دونی رنگ دریام

ساحل تو چه تنگه ، روییده غم تو اشکام

 

جاسم ثعلبی (حسّانی ) 08/03/1391




:: برچسب‌ها: ای گل بوشهری ,
:: بازدید از این مطلب : 2094
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 10 خرداد 1391
.


ای دختر رشتی از سفر برگشتی

با کیف در دستی امید من هستی

ای دختر رشتی

کردی دلم حیرون تو لیلی من مجنون

مهر دلت زندون موندم تو بدبختی

ای دختر رشتی

تو موندی در جونم در دلت مهمونم

از غصه می خونم در عاشقی مستی

ای دختر رشتی

در سبزه ات موندم درددلت خوندم

عکس از رخت بردم کی گفته تو زشتی

ای دختر رشتی

آبی و دریایی در عشق و رویایی

کی گفته هر جایی چشم غمت بستی

ای دختر رشتی

در پل عراقی ها میدان بازی ها

سرور شادی ها می دونم سرگشتی

ای دختر رشتی

میدون شه داری غمگینی در زاری

چرا دلت تنگه از عهد برگشتی

ای دختر رشتی

 

 

جاسم ثعلبی  08/03/1391




:: برچسب‌ها: ای دختر رشتی ,
:: بازدید از این مطلب : 1906
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 9 خرداد 1391
.

نسیتک یا غدر و ابفرگ شطین

او دفنت ارسومک ابگلب الیکرهون

صِگد گلبی یرف یذکر کم ابزین

ولاکن مات بگبور الیدفنون

انتشع راعی الثواب ابلطمه لحسین

علی صدری ادگ لطم الیلطمون

ذکرتک گال عگلی چفّنه البین

عدل و امسلّم السیف الیفتنون

انتظر یومک تجی و اتفتش العین

او تطیب اجروج گلبی اویه الیضمدون

ثگل نومی علی وارجف ابپتوین

الصخونه مرمرت چبد الیحرگون

الشمس تعتب گمرها ابتاع بل دین

الشاری فگر ما یوفی الیدینون

شریت العزه الکم یا مجانین

او حملت اطیوری بیدی لل یصیدون

رموا طیر الدفعته الهم بلاسوم

شعر جفنی رجف حاطونی ضبعین

احترمنی الوحش ودع لل یودعون

جرانی الزمان او صار سبعین

شعره صرت عدمیت الیجرون

تابعته ابوفر و ابهور و ابطین

او حصدت الغیض بنجوم الیحصدون

اشمالک یا زمن ویای بتین

بت یخنگ او بت یضرب بل اعیون

تروح او ترد واتحارب الطیبین

شنهی السبب متکفنه یمجنون

اسباع اتحمّلت ضرباتک اسنین

الهزیمه ابعید عنهم ما یهربون

 

من الشاعر جاسم امحمد الجبیره الحسانی

السلیماوی الساری 02/03/1391

 

 



:: برچسب‌ها: نسیتک یا غدر ,
:: بازدید از این مطلب : 1776
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 2 خرداد 1391
.

 


 

 

همش در خواب می بینم ، به زخم لبت داغونم

در اون مستی دیدارت ، به درد و غمت مهمونم

سیه پوشیده شبهایم ، به ناله های هر باری

شده بر من همین شبها ، شبح در مرگِ تکراری

شبم با این درازی را ، یه لحظه زیر و رو کردم

وجودت در کنارِ من ، به سختی آرزو کردم

نرو آتشفشان دل ، چو فواره کشد خونش

به سیلاب آمده دردش ، همه غرقِ دل و جونش

من و خواب وتمنا را ، کشیدم عشقِ شیرینم

به زودی روح خوابیدِ ، که تا رسم تو میبینم

تو در خوابم چنین هستی ، و در رویا چنین بودی

طمع در دیده ات دارم ، مرا بنگر به این زودی

جمالت پایه کوبیدِ ، به عشقِ دلربایت را

نه مهتاب و نه ماهش را ، نجوییدِ به این زیبا

از اون روزی که تابیدی ، همه در قاب محرابند

طلوع عرش زیبایت ، در اون مهتاب می یابند

 

جاسم ثعلبی (حسّانی)01/03/1391

 




:: برچسب‌ها: شبح ,
:: بازدید از این مطلب : 2279
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : دو شنبه 1 خرداد 1391
.


 

ای گلِ تهرونی ، توو دلم می مونی

همیشهِ توو قلبم ،  ترانه می خونی

از من پشیمونی، ای گلِ تهرونی

***

رنگِ چشات زیبا ، حرفِ دلت دریا

کشیدی قلبم رو ، به عشقِ بی همتا

در دلم زندونی ، ای گلِ تهرونی

***

هر روز به یک رنگی ، با دلم می جنگی

بگو چرا غمگین ، همش تو دلتنگی؟

بی درد و درمونی ، ای گلِ تهرونی

***

چه وعده ها دادی ، عاشق فریادی

در تبِ رویاها ، نشون میدی شادی

سردی زمستونی ، ای گلِ تهرونی

***

بمون در آغوشم ، ای گلِ سر دوشم

من مرد فردایت ، بی تو سیاه پوشم

ناب لواسونی ، ای گلِ تهرونی

 




:: برچسب‌ها: ای گلِ تهرونی ,
:: بازدید از این مطلب : 2136
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : دو شنبه 1 خرداد 1391
.


 

ای گلِ شیرازی ، در خودت می نازی

دردِ دلت پیداست ، در غصه می بازی

همش تو خرازی ، ای گلِ شیرازی

***

آتش نزن در جون ، کردی دلُ  پر خون

با وعده ها کم کم ، کُشتی دلُ آسون

در بند بزازی ، ای گلِ شیرازی

***

در آسمونِ تو ، گشتم به تنهایی

شادی و طنازی ، خوندم به زیبایی

قشنگ و غمازی ، ای گلِ شیرازی

***

در حافظ و ایوان ، دروازه ی قرآن

قسم نخور هرگز ، عاشقِ با ایمان

با من که می سازی ، ای گلِ شیرازی

***

بهروزی می دونه ، زارع که می خونه

هر گل در این صحرا ، فرشته می مونه

شاعر و دلبازی ، ای گلِ شیرازی

***

جفره و لقمانی ، عزیز این خانی

عذرم پذیرا باش ، ای شیر میدانی

داور هر بازی ، ای گلِ شیرازی

 

جاسم ثعلبی (حسّانی) 03/03/1391

 

 




:: برچسب‌ها: ای گلِ شیرازی ,
:: بازدید از این مطلب : 2122
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : دو شنبه 1 خرداد 1391
.

 


 

 

دیدمت پریشون ، توی دلم نشستی

در ساحلِ این دریا ، عهدِ دل و شکستی

وقتی که غرقی در غم ، عشق تو ته نشینه

به ساحلم رسیدی ، رفتی وفات همینه

شکستی عهد عشقت ، با حرفی عاشقونه

دریدی قلبِ نازم ، با خنجرِ زمونه

دلم همیشه گیره ، در عشق تو اسیره

نگفتی یاوری هست ، دست منو می گیره

برو هرگز نمی خوام ، دست تو رو بگیرم

با در د بی وفایی ، در غربتت بمیرم

برو فراموشم کن ، همیشه از وجودت

برام سعادت اینه ، زندگی در نبودت

من و ستاره یِ بخت ، در آسمونِ فردا

کشیده خطِ عشقُ ، رویِ تمومِ ابرا

جاسم ثعلبی (حسّانی) 01/03/1391




:: برچسب‌ها: برو ,
:: بازدید از این مطلب : 2415
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : دو شنبه 1 خرداد 1391
.

 

 

ای گلِ دزفولی ، زیبا و شنگولی

***

چهره ی زیبایت ، ارومه دریایت

خوشگل و شادابی ، در سبزه  گلهایت

مُردم تو مسئولی ، ای گلِ دزفولی

***

عاشقت می مونم ، فهمیدی داغونم

درد مرا دریاب ، نشستی در جونم

با دلِ مقبولی ، ای گلِ دزفولی

***

چرا دلت سنگه ،  در کوچه ات تنگه

دل مرا نشکن ، می دونی این ننگه

با کسی مشغولی ، ای گلِ دزفولی

***

یکی تو را برده ، شعرت برام خونده

با عاشقی گرمی ، دردت برام مونده

خوشتیپ و معمولی ، ای گلِ دزفولی

***

در خودت می نازی ، به به چه طنازی

با مکر و نیرنگت ، بر دلم می تازی

شاعر و بهلولی ، ای گلِ دزفولی

 

جاسم ثعلبی (حسّانی ) 01/03/1391




:: برچسب‌ها: ای گل دزفولی ,
:: بازدید از این مطلب : 1748
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : دو شنبه 1 خرداد 1391
.

 


این گل شوشتری ، قلب منو ربوده

در تب چشمِ اون ، عشق برا من چه سوده

دیدمش پریشون ، در آبشار ِ شهرش

اون و نشون گرفتم ، در آسمون ِ قهرش

خوندمش چه زیبا ، برای دل می میره

با اون نگاه ِ گرمش ، توو دلِ من اسیره

این دلِ شکسته ، در عشق و مهربونی

لال و پریشون  ، از دردِ بی زبونی

مدّتی کشیده ، اشک و عذابی در جون

ساده به دل کشیده ، مزه ی دردِ زندون

به تازگی وزیدِ ، بادِ سردِ بهاری

با قطره های بارون ، نشسته در کناری

گیسوی اون چِ زیباست ، پیچیده دورِ گردن

همچون گلابِ خوش بو ، تو شیشه های نشکن

کبوتر ِ عشق من ، بال و پرش چه زیباست

در آسمون عشقم ، ستاره ای توو ابرا ست

ای گل قشنگم ، بدون تو می میرم

می دونی عزیزم ، در عشق تو اسیرم

 

جاسم ثعلبی (حسّانی ) 31/02/1391

 

 




:: برچسب‌ها: گل شوشتری ,
:: بازدید از این مطلب : 1929
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : دو شنبه 1 خرداد 1391
.

ای گل آبادونی ، خوشگل و خوش زبونی

پوشیدی رنگ شهرم ، با شور و شادمونی

به به چه با صفایی ، ایو الله دل ربایی

مُردم از این قشنگی ، با عشق و آشنایی

بیا ای هم زبونی ، کنار لب نشونی

رُخت تابیده در شب ، تو ماهِ آسمونی

مثل فرشته اومد ، ستاره ها در اومد

خورشید احمد آباد ، با ماه و اختر اومد

خوش اومدی کناروم ، تو شط قایق سوارم

مرا دیونه کردی ، نَکُش با درد و زاروم

 

جاسم ثعلبی (حسّانی ) 28/02/1391

 

 

 



:: برچسب‌ها: گل آبادانی ,
:: بازدید از این مطلب : 1784
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391
.

یادت میاد در کوچه ای

آتیش زدی در صبرِ من

لبریز کردی دردم و

نم نم کشیدی ابرِ من

یادت میاد گفتی به من

گریه نکن ای همسفر

عشقم جدایی نداره

دلها یکی گشته دگر

یادت میاد زیر بارون

یه خاطره از تو دارم

زیرِ درخت عاشقی

یه غنچه مهرت بکارم

ناگه صدای بارشت

با اینهمه قول و قرار

بر حرفی آغشته به غم

آهوی من زد در فرار

 

جاسم ثعلبی ( حسّانی )  25/02/1391

 



:: برچسب‌ها: آهوی من ,
:: بازدید از این مطلب : 2032
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391
.

تو نه ماهی نه ستاره

آسمون سقفی نداره

بعد از این بارشِ بارون

تو جفا کردی دوباره

دل به دل راهش تمومه

شانسِ من با تو چه شومه

کاش می گفتی از اول

در هدر وقتم ، حرومه

کاش می گفتی همینم

از لبت بوسه نچینم

در رهی آسوده می رم

درد و غمهایت نبینم

تو دلم داغون کردی

تو من و بی جون کردی

با سکوتِ ساحلِ غم

قلبِ من پر خون کردی

دردِ بی درمون گرفتم

بی تو دارویی نجستم

در انتظارِ مرگِ حتمی

از دردِ دل شبها نخفتم

 

جاسم ثعلبی ( حسّانی )  25/02/1391

 



:: برچسب‌ها: دردِ بی درمون ,
:: بازدید از این مطلب : 1838
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391
.

شدم بازیچه ی قلبت

اسیرِ عشقِ جانکاهی

گناهِ اولیم سخته

نشستم بر لبِ چاهی

خیانت در رُخت پیدا

طمع در ذات تو پنهون

نه آزادی به دل دادی

به زندون بُردنش آسون

نه یاد و خاطره داری

نه در خواب و نه در رویا

دلم در دفتر عشقت

نشونی دادی ناپیدا

زِ هر وعده ی اجباری

دلم در غم پریشونه

به رقص هفت گناهِ عشق

با جون و دل نمی خونه

همون لحظه دلم لرزید

که پروازت باین سختی

مرا در لابه لای اشک

کشید تا اوجِ بدبختی

 جاسم ثعلبی ( حسّانی ) 26/02/1391

 

 

 



:: برچسب‌ها: هفت گناه ,
:: بازدید از این مطلب : 1938
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391
.

به دیوار تکیه گردیده

دلم از درد و بدبختی

هزاران آرزو کرده

نپاییده به این سختی

چو بستم چشمِ غمناکم

درونِ آینه دیدم

جمالِ نازنینِ تو

درآن غمزه نجوییدم

از آن خنده لبانت را

به خوشبختی سفر کردم

به گرمی در چشانت را

به شادی ها نظر کردم

بیا ای عشقِ ناپیدا

دلم قدرِ تو می دونه

شب و روزم چو بلبل را

واست آوازه می خونه

بیا در دل یه جشنی را

به یادِ خندها برپاست

بدونِ تو دلِ لرزم

شده چون موجِ دریاهاست

 جاسم ثعلبی ( حسّانی ) 26/02/1391

 



:: برچسب‌ها: دیوار آرزو ,
:: بازدید از این مطلب : 1725
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391
.

ارید اکتب نظم وارسم معانیه

ما طاوعنی قلمی ابطور ابوذیه

ما طاوعنی قلمی ابلذتی سکریت

من کثر القوافی ابنومتی طبیت

القصیده اتصیح لی و ابحبهه اشتاقیت

غنیت ابعزاء شعری ابموالیه

کتلنی الهضم من هل خوه یا هل ناس

بس مرسوم له مس او یلط بل کاس

یخبط بل خباثه ابکره یبنی الساس

فَکّر بل جدار اشلون تالیه

جدار الخوه هیچی ما یضل مستور

ما تجذب اخوک امزامط او بل زور

گلبک من صخر و السانک المخطور

یخرط کل مسلسل کذب لیلیه

لیلیه افکر بیک ما مرتاح

ناطور ابزرعکم اسگی او فلاح

اطم ازروف واحصد واکنس المصطاح

کل هذا التعب محصولی جونیه

جونیه محصولی او شبلی او خزمه

ایکده ابو کلاش او یاکله ابو چزمه

بارد یشرب المای ابعطف عزمه

لا تعبان لا محتر ابشرجیه

لابِد تحت کوخه نایم او سکران

ابو جاسم یصیر او یاکل الگطان

بس بل حچی ملسون او طویل السان

ما عنده ادب کثّر بلاویه

خلّصت الصبر من ذلهم اتاذیت

ما عندی عذر کل مده ادشهم بیت

یسمّونی ذلیل ابزورهم طریت

لاکن من کلام الناس شد بیه

شد بیه الهضم و انشدت اسراری

ما اگدر اناسی واگعد ابداری

کبیر السن حرامی او بایگ ایزاری

بلّعت العتب و ارجف ابشتویه

گذّرنه العمر و انمصلح ابترحاب

دشینه ابیوت او سد علینه الباب

لا واحد ینصحه او لا تفید احباب

یلدق بل کلام کل حیه سمّیه

الخوه اترید واحد یلتزم بیهه

شجره لو عطش بل دمع یسجیهه

اذا تاهت الخوه ایصیر راعیهه

یداوی اجروحهه ابعگله او معانیه

الخوه مای صافی اترید یا عطشان

مو خابط شربت امسودن او زعلان

تسد اعروگ گلبک یا صغیر الشان

بل حمگه تگرب موتک اشویه

الاخوا ما ینحگر لو هوه سید الگوم

اذکر حاتم الطایی شخص معلوم

طیع الزین اخوک او لا تظل میشوم

تضل ارماد عدوانه او سوانیه

تدری بیه سبع و اتکرهه سبع اشبول

جامع کل عمامه ابخوتک معلول

یا خاین عمیل اعداه یا مسلول

الحسد یحرگ دم الخوه او مجاریه

کف من الکره و اتحده الماضی

شاب الراس منک و انته متقاضی

تحفر تحت اخیک لیش یا راضی

نسیت الوگفه ابضیجک یشع ضیه

نسیت ابدمه شرّب گلبک العطشان

او نسیت ابیوم واگفلک جسر یفلان

او نسیت ابچاه لجلک یوم تحت الدان

علی چلمت زعل تنکث الخاچیه

عتب ما ضل بعد لا اکشف او ما اگول

طرگاعه علی طحتوا و انا مسلول

سدیت ابعذاب الخوه شط الچول

انه اویاکم تضل سالفتی منسیه

لا تشبع الگاع ابمای یسگیهه

او لا تشبع اگلوب الخوه خاویهه

ولا تنسد العَبره ابیوم حادیهه

مطر تمطر غضب دنیاک خرمیه

ما بعدیت منکم و انه الخسران

ما فریت منکم و انه المنهان

سکنت اگبالکم بل گهوه و الفنجان

شرار اذنوبکم توصلنی لیلیه

اسنین اتعدت او جربت غیرتکم

ملتفین بس بل مکر صحبتکم

اذا دشیتوا بیتی العازه جرتکم

اذا دشکم فرح صرتو ا  حرامیه

صیحتوا ،شتمتوا شنهی التالی

ما تدرون اخیکم طیب او غالی

عند الناس صیته انرفع متعالی

چویتو اگلوبکم بل حربه والخیه

عنده احفاد معدودین بل الاف

او عنده اصحاب موجودین له لتخاف

او عنده صبر و اعلوم التوزع الطاف

لاکن ما ظهرهن حبکم ابفیه

اذا اتشمتون عدوانه مذله الکم

اذا اتنطقون بفعاله مسره الکم

اذا اتشدون ظهره ساعده الکم

ابیوم الکون تتناثر محاچیه

اذا اتطوفونی بل خطبه مو خسران

عاقبتک یتیم او گاعد ابدیوان

یسیر الگعده تصبح تلبچ او حزنان

ما تعرف طریجک میه بل میه

خسران ابعشرتک و اسمع ابلومک

ما تستحی او زحمه اتشگگ اهدومک

انا المالوم کل الناس متلومک

تدری بیک حشفه او وخم شاطیه

گصیت الگلب شلعیته من عرگه

او نگعته ابجفاکم بالکل او سرکه

او شریته ابغصن ریحانت الفرگه

یبس مستقبله ابفعل الانانیه

لا تعتب بعد لا اذکر افراگک

اجانی الغیر بل ضیج او گطع ساگک

ابوک امرار حشم لل خلگ عاگک

عاگ الوالدین انته یبو اعصیه

روح و الف روحه ما اریدنک

شلت من گلبی غصبن ما ارجعنک

عساک ابخیر و افعالک یحمدنک

ابلسانک چملیت الغیبه ترچیه

خربت الولد من طشریت ادیار

من اذکر الماضی ابصورتک احتار

چنت جاهل افکارک لیره و الدینار

من کبریت زحت الخجل و الدیه

بعد ما امر علی دربک ولا ازورک

بعد ما ادش محاریک ولا دورک

گفلت الباب منی او گاعد ابسورک

اهلال الجاک ما طخ لل حرامیه

ابو امهیدی جسر لل غربه و اخوانه

او یوم الضیج ما ترتاح عدوانه

بل حگ یلهم الفولاد بسنانه

کصر طوفان عدوانه ابمعانیه

 

 

 

من الشاعر جاسم امحمد الجبیره الحسّانی السلیماوی

الساری 25/02/1391

 

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: عتاب مع الاخوان ,
:: بازدید از این مطلب : 3054
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : دو شنبه 25 ارديبهشت 1391
.

بیا در کلبه ام بنشین

دلم عشق تو می خونه

درونش مهرِ هر کس نیست

فقط جای تو می مونه

نمی دونی چه دلتنگم

از اون دیدارِ مرموزی

اگر یک لحظه در رفتی

به عشقم آتش افروزی

بیا اینجا  همش عشق و

دلم در انتظارِ توست

در و دیوار دل شاد و

همش مست و خمارِ توست

شبی در رقصِ پروانه

به زیبایی بزن دستی

دلم در خونه ی مهرت

به تنهایی چرا بستی

جاسم ثعلبی ( حسّانی ) 24/02/1391

 



:: برچسب‌ها: رقص پروانه ,
:: بازدید از این مطلب : 1701
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : دو شنبه 25 ارديبهشت 1391
.

 

 

تو سرابی ، با حجابی ، تنم در جا کشته عذرت

تو همان آشفتگی ها ، نور مهتابت فروزان

تو یه ماهی ، در سیاهی ، آسمان جوییده بدرت

بی  تو دل دیوانه گشته

ختمِ دیدارت نوشته

گر نیایی آتشِ غم

بال می کند از فرشته

زندگی بیهوده می شه

عشقِ ما آلوده می شه

بارشِ باران به دریا

بر رُخت شالوده می شه

در دلت مسکن گرفتم

سالها بی تو نخفتم

درک کن احساسِ من را

بی تو را تنها نرفتم

جاسم ثعلبی ( حسّانی ) 24/02/1391

 

 

 

تو عزیزی ، در گریزی ، دلم پیدا کرده مهرت



:: برچسب‌ها: تو سرابی ,
:: بازدید از این مطلب : 1774
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : دو شنبه 25 ارديبهشت 1391
.

یارِ مهربونی ، مادر

تو عزیزِ جونی ، مادر

تو شریف و نازی

تو که شادمونی ، مادر

***

تو فرشته ی زمینی

تو یه مخلوقِ امینی

بی تو در تنهای تنها

تو یه نازنینی ، مادر

***

نازنین دورت بگردم

بی تو در دنیای سردم

دل به آغوشت کشیده

بی تو آغشته به دردم

***

انتِ نجمه و ابسمایی

انتِ معشوقی او وفایی

شعی ابنورچ علیه

انتِ نغمة کل غنایی ،امی

***

یمی سکرینی ابمحبتچ

یمه سهرینی ابضحچتچ

درب حبنه وسعیته

یمه ضوینی ابنظرتچ

***

معنی:

تو هلال آسمونی ، مادر

تو یه غنچه در خزونی ، مادر

نور تابانِ دل تار

شب ترانه خونی ، مادر

***

بی تو قصه ها چشیدم ، مادر

لب دریا جان دمیدم ، مادر

غم به رخ تاریکی کرده

تیر و دل بر شن کشیدم ، مادر

مادر ، مادر ، مادر ، مادر

جاسم ثعلبی (حسّانی  )

23/02/1390

 

 



:: بازدید از این مطلب : 2235
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : یک شنبه 24 ارديبهشت 1391
.

تو قناری ، در کناری ، تو ترانه یِ بهاری

تو یه عشقِ آسمونی ، بی تو مستم در خماری

به خدا دورت بگردم ، عاشق و دیوونه هستم

شمعم و پروانه ای تو ، توی عشقت خیلی مستم

دوستت دارم عزیزم ، در به در بی تو مریضم

دل به دل نالیده بسیار ، جان و دل به پات بریزم

خوشگل و ناب و قشنگی ، یه گلی از همه رنگی

دلم آرامش ندیده ، در خیالم توی چنگی

( انت وردة کل حیاتی ، انت دنیای اومماتی

انه مجنون ابمحبتچ ، انتِ معبودی اوصلاتی

اتحملت کل الاذیه ، الخاطرچ ضگت المینه

الاهل لامت و الیحبون ، کلهه قالت لی خطیه

و حدی صبحیت ابدیارچ ، اتحرگت من کثرنارچ

ضمدت گلبی ابمحنتچ ، اَتاسفت من خذتی ثارچ )

معنی :

تو گلی در زندگانم ، بوی زیبای جهانم

من به عشقت دل سپردم ، تویی معبود نهانم

به چه آزاری رسوندی ، مرگ در غمها کشوندی

خویش و قومم ناله کرده ، بیگناهم دل پَروندی

ساکنم در کوی دردت ، سوختم از آهِ سردت

زخم بستم قلب نازم ، با  پشیمانی گرمت

جاسم ثعلبی 20/02/1391

                                                                                                   

 



:: برچسب‌ها: ترانه ی بهاری /اغنیة الربیع ,
:: بازدید از این مطلب : 2052
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391
.

هدف علیه الوکت بطوابه او قصف قلعتی

رشاشه یخرط علی و ابصلیه هدف قلعتی

یرگص البوش ابقدر کل میه او الف قلعت لی

اتحاصرت لالی مفر کل دنیای ظلمه اصبحت

و الشمس خسفت مکر او بل دلال عظمه اصبحت

ضاع الفکر و العتب لل هدف مرمی اصبحت

دیوان الاجواد ما فسر ملف قلعاتی

***

ولک هدف علی الزمن بطواب

او دمر کل فرصتی او علن بل طب

اگله جوز منی بعد لتطب

یجادلنی ابزعل و ایمر علیه

***

الزمن عتبات عنده او سلبانی

نزف بدموم گلبی او سلبانی

اچم مره هزمته او سال بانی

زلفت ادروب حربه ابکل اذیه

***

یبدر اینور ضیه ابکل الاجواد

او یا عین البچت ما دامت اسنین

امنهد یوم الفرگنه الزمن بعناد

لجل حبک یخی ما نامت العین

ولا لحظه نسینه ذکر الستاد

حچیه بل گلب گص ابسچاچین

تمرمرنه السماء یمطر مطر جاد

او بگینه ابدورنه مثل المساجین

حلم نلبس ملابس مثل الامجاد

ابترک اهدوم ذلنه ابخمل یاسین

الدهر اشعل حروبه ابسیف شداد

او حرگ دیران سکنتها المساکین

القوی حیه او سبع یصطر بل اسناد

یعود ابجاه ضبعه ابطردت البین

اتمنه الموت حدر الگاع یحفاد

ولا ذوق المذله الگطع چفین

بعد لتلوم تدری اللوم طراد

یکتب مهجتی ابحبک عناوین

انت ابدار ساکن غربه تنگاد

و انه ابطن الحزن لابس سوادین

سواد اهدوم حزنی او سور الاجداد

الهضم شد الحزم و انصمت العین

 

معنی:

مرا درقلعه کوبیده زمانه توپ جنگش را

به صد کالیبر رگباری مرا بگرفته ننگش را

هزاران پوکه رقصیده ندامت دل سنگش را

به تاریکی نهد عمرم فراری نیست در راهم

چرا خورشید تاریک است و باران نیست همراهم؟

بی سبب طعمه شدم  یاوری نیست لبِ  چاهم

ببین مردان بخشنده به تفسیر کرده بندش را

***

دلا در خال زد جان روزگارم

مرا نشنیده یک خان سوز بارم

به وی گفتم نیا در کلبه ی غم

جدال انداخته در خوز تارم

***

زمانه درد و زارش جامه ام برد

چرا از ساربانم نامه ام برد؟

به چندین بار زانو زد برایم

دمِ گفتن به ناگه خامه ام برد

***

ای ماه و هلال جود وبخشش

و ای گریه زچشم ِ اشک باری

از آن روزی که در حکم زمانت

زعشق تو نَخُسبد چشمِ یاری

تو را هر لحظه استادی به یادت

کلامت خون شد در قلبِ جاری

دل آزرده شده بارانِ اشکت

درون کلبه ماندم چون خماری

خیال جامه پوشی همچو دریا

به آبی رنگ پوشد جامه ماری

زمانه آتش جنگش زد آغاز

به آبادی زده آتش و زاری

ستمگر مار شیری خوانده در گیر

به زور گرگ ها پوشد ستاری

مرا ای مرگ دریاب زیر خاکت

به ذوق ذلتت نوشیده عاری

ملامت ترک کن گر دردِ سنگین

محبت ها نهد در عشق ساری

تو را در کوی غربت سکنتی بود

و من اندوه بار و سازه کاری

دو تاریکی بود جامه و جنجال

ملامت کمر بسته چشمِ خواری

جاسم ثعلبی (حسّانی) 20/02/1390

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 2020
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391
.

نریز اشکای گرمت رو

به چشمای پریشونم

شدم دربونِ قصرِ تو

نمی دونی چه داغونم

فدا کردم دل و جونم

به قهرِ باطن و دردت

مرا تنها درین بستان

درونِ غم گلِ سردت

شدم در غصه ای پنهون

چو رقصِ باله ی زنبور

تو زخمی و پریشونی

کفن خون کرده ام در گور

مسیر راه تنهایی

خدایا جستجو کردم

دیارِ عشقِ دیدار و

به مستی زیر و رو کردم

شدم بی یاور و غمگین

بجز تو ساحلم دردست

هوایِ دلپذیر دل

خنک گردیده و سردست

سفر کردی دیارِ دور

مرا در غصه پیچوندی

درونِ دشت و صحرایت

مرا بی کلبه خوابوندی

چشیدم تلخیه دردت

عسل در ذوق دل چسبید

تو شیرین درد غمهایت

مشامم عاشقی بویید

برو دیگه نمی بینم

چشای مست و بیدارت

تو دریا و نسیمت را

کشوندی دل به دیدارت

منم اینگونه فهمیدم

به درد عاشقی مستم

جوونی در به در کردم

خجل شد قلم در دستم

جاسم ثعلبی 19/02/1391

 

 

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: نسیمِ عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 1754
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 19 ارديبهشت 1391
.

 

از این دردای پی در پی

فنا کردن دل آسونه

اسیرِ اشکِ لبریزم

دلم شادی نمی خونه

سحرگه دیده ها بازو

به تعریفِ شقایق ها

هوایِ دلپذیری نیست

نه دریا جُسته قایق ها

نبارید اشکِ گریانم

به روی خنده ی لب ها

فقط نم نم زده بر رخ

نتابیده نفس در جا

نه خواب روشنی دیده

نه طاقت داشته دریا

تکبر در دلش جاریست

به رویا خواند ابرا را

دل آزرده شدم ناگه

یه شک دارم که پنهونه

شب و روزم به غم زندون

دل آرامش نمی دونه

وفا گم گشته از صحنه

جفا پیداست دررویش

مرا سر بسته گم گشته

غریبی خواند در کویش

به دردای تو وابستم

شدی لیلی و من مجنون

به صحرا ره زده قلبم

از این محرابِ تو بیرون

بمون دنیا همین رنگه

خیانت در تنت جاریست

نمی ارزد به سختی ها

که هر گل مستِ هر خاریست

جاسم ثعلبی 19/02/1391

 

 

 



:: برچسب‌ها: اسیر اشک ,
:: بازدید از این مطلب : 2460
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : جاسم ثعلبی (حسانی )
ت : سه شنبه 19 ارديبهشت 1391
.
صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی