غزل رنین خواب
رویشِ و بوی لطیفت ، در گلستان محشری
بی گمان گل دیده ام ، امّا تو چیزِ دیگری
ردِّ پایت ، نورِ چشمت ، خاطره ماند عجیب
جانم ، ای روح و روانم ، ماهتابم ، دلبری
دیدِ مرجانم کلیدش ، رمزِ رخها چشم تو
نمی بیند چشم عشقم ، جز جمالت منظری
می تپد قلبم زدوری ، راهیابم در سفر
کاش می ماندم اسیرت ، کاخِ صبرت مرمری
چون گهر نایاب هستی ، سبزه فام و گوی ناب
ای رنینِ خوابِ مستی ، خوش به یارت دلپری
می کشم آهِ فراغت ، تا نفس پوشیده گام
ترسم از زخمِ زبانت ، می نشاند خنجری
داد و فریادم نهفته ، در کویر و پایِ کوه
غارِ مژگانت مزارم ، یادگارم سروری
حیف از این عمر سبک پر ، حیف ازین موی سفید
ای طلا ارزش نداری ، گر نباشد زرگری
جاسم ثعلبی (حسّانی) 11/11/1394
31/01/2016
:: برچسبها:
غزل رنین خواب ,
:: بازدید از این مطلب : 2247
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0