می دونم دلت تو گرفته، می دونم زخم و خماری
می دونم چشاتُ سرخند ، می دونم اشکتُ می باری
***
نگو تقصیر دلِ تو ، نگو تو عشقت اسیرم
نگو که جا پایِ تو هست ، بیش از این گفتی می میرم
***
ای خدا وابستگی هاش ، دلمُ رسوا نموده
این جهان فقر و گناهِ ، غیر از اون دنیا نبوده؟
***
تو می بینی خاطراتم ، پیچ و خم خیلی زیاده
زندگی واسم غریبه ، سنگی رو دوشم نهاده
***
سرخی چشاتُ دیدم ، حدس من عاشق نبودی
وقتی از خودت شنیدم ، دلتُ آتیش گشودی
***
دید تو رنگِ شقایق ،طیف چشمام سبز و حوری
بین ما فاصله بازم، می گمت تو خیلی دوری
***
زندگیت بهشتِ زیبا ، می دونم تو ناز و نازی
آسمونت پر ستاره ، کی میگه با من میسازی
***
توی لحظه هایِ شادی، دیدنت برام عزیزه
تو فضایِ خوش نشستن، برام شادابی می ریزه
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 12/04/1399
:: برچسبها:
#ناز نازی ,
:: بازدید از این مطلب : 2191
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1