بزن روی نت گیتار ، بزن آهنگ شادی را
طرب در دل روا گشته ، محک در برگ سازی را
همه در جمعِ مستانند ، شنیدارِ صدای تو
به شادابی گروهی را ، به دیدارِ صفای تو
جهانی با تو در محفل ، هماهنگ و سرافراز است
چو خوانی قصه ی شادی ، به آهنگی فرحناز است
بزن بر روی تارِ دل ، پیامِ اسمِ زیبایت
بخوان آن زیور شادی ، به شور جسم رعنایت
تو را مهمان گردیده ، گل و پروانه و بلبل
درون باغِ غمخواری ، دلان مستانه و سنبل
بزن دف فرح در نم ، بخشکان رنگ و غمخواری
برقصان برگ ها در گل ، بجوشان رشک و بیماری
طنین صوتِ نت هایت ، دلِ نالان شوریده
سنین و یاد دیدارت ، به گرمی جان بازیده
به شادی شادکامی را ، به یاران تحفه پردازی
به تابستان و گرما را ، بهاران کلبه می سازی
ثعالب جسته مرکب را ، درون بحرِ امواجش
بمان با صوتِ باریکت ، بخوان با سحرِ افلاکش
چه زیبا می سراید دل ، سرِ عرشی تو دریاها
به گیتار و دفی شادان ، به نرمی سوی آواها
شنیدارِ صدای یار ، ماهی ها ، نسیم و رود
پدیدارِ ندای شاد ، دلدا و امین و عود
برقص ای دلفین در بحر ، بزن کف دست ها در یاد
بچش مزه ی شادی ها ، برقصان باله ها آزاد
جاسم ثعلبی 19/12/1390
:: بازدید از این مطلب : 1800
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6