جمع کردم کوله بارم ، میرم از پیشت همیشـه
ارزشی نداره موندن ، تیغِ دردت زد به ریشه
***
بارها گفتم شنیدی ، جامِ دل ازت شکســــــته
قلبم و آتیش زی تو ، از فریبت خیلی خسته
***
من میرم به شهرِ غربت ، دیگه اینجا نمی مونــــم
نمی خوام شهرت ببینم ، حرف زشتت سر زبونم
***
نگو رفته بر می گرده ، نگو کم لطفی شنیده
تو نگو میشه پشیمون ، نگو دلبندی خریده
***
دلم از ناله و زارت ، راهِ پر پیچ و خمـــــی رو
پا برهنه در سفر رفت ، چشم بسته مبهمی رو
***
می میرم تو شهرِ غربت ، اینجا جایِ قلبِ من نیســت
نمی خوام رویت ببینم ، آسمونم خیلی ابری است
***
بای بای برا همیشه ، التماسِ بی دعایــــــــی
آخرش اواره گشتم ، تویِ شهرِ غصه هایی
***
از دلت هیچی نبردم ، سوختم با یادگـــــــاری
همره من حرف دل هست ، یاد مونده افتخاری
***
وقتِ رفتنم می دونی ، شعر و قصه هام می میرن
مثل عشقِ سردِ قلبت ، توی قهرِ من اسیـــــرن
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 23/10/1391
:: برچسبها:
می میرم تو شهرِ غربت ,
:: بازدید از این مطلب : 1703
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1